"شباهت شب عید غدیر با شب قدر"
شب عید غدیر از یک نظر شبیه لیله القدر است. گاهی انسان به یکدیگر تبریک می گوید، یک شیرینی توزیع می کند؛ گاهی هم ممکن است چند رکعت نمازی که در کتاب های دعا نوشته است، بخواند؛ اینها بهره ضعیفی از عید ولایت است. اگرمقداری جلوتر رفتیم، می بینیم راه بازتر است که ما شب عید غدیر را شبیه لیله القدر بدانیم.
تجلّی همتائی قرآن و عترت (ع) در حدیث ثقلین
توضیح مطلب این است که: در جریان غدیر وجود مبارک رسول گرامی (ص) بعد از نصب وجود مبارک حضرت امیر (ع) این حدیث معروف ثقلین را خواندند. این حدیث را مکرر حضرت به اطلاع عموم مسلمانها رساندند که: انّی تارکم فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی.
بعد هم فرمود: اینها همتا وکفو همند.
"بقیه در ادامه مطلب"
"شباهت شب عید غدیرخم با شب قدر"
شب عید غدیر از یک نظر شبیه لیله القدر است. گاهی انسان به یکدیگر تبریک می گوید، یک شیرینی توزیع می کند؛ گاهی هم ممکن است چند رکعت نمازی که در کتاب های دعا نوشته است، بخواند؛ اینها بهره ضعیفی از عید ولایت است. اگرمقداری جلوتر رفتیم، می بینیم راه بازتر است که ما شب عید غدیر را شبیه لیله القدر بدانیم.
تجلّی همتائی قرآن و عترت (ع) در حدیث ثقلین
توضیح مطلب این است که: در جریان غدیر وجود مبارک رسول گرامی (ص) بعد از نصب وجود مبارک حضرت امیر (ع) این حدیث معروف ثقلین را خواندند. این حدیث را مکرر حضرت به اطلاع عموم مسلمانها رساندند که: انّی تارکم فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی.
بعد هم فرمود: اینها همتا وکفو همند. اگر خدای سبحان لم یکن له کفواً احد(1)است، اما کلام او بدون کفو نیست، چه اینکه ولیّ او هم بدون کفو نیست. خدا حتماً بی همتاست؛ کتاب او حتماً با همتاست، ولیّ او حتماً با همتاست. همتای قرآن کریم، عترت طاهرین است. فرمود: این دو ثقل از هم جدا نیستند و جدا نمی شوند. چه عدّه ای بگویند : حسبنا کتاب الله(2)، چه عدّه ای نگویند؛در هر حال اینها با همند. هم قرآن، جامعه را به عترت دعوت می کند، و هم عترت،مبیّنان و مفسّران و حامیان و مدافعان و مجریان حدود قرآن کریمند. نه آنها از قرآن جدایند، نه قرآن از آنها جدا؛ انّی تارکم فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی لن یفتر قا حتّی یر دا علیّ الحوض (3)، این اصل اوّل.
ابلاغ ولایت علی (ع) به عنوان همتای قرآن و خلاصه عترت طاهرین (ع) در حادثه غدیر
اگر عترت،همتای قرآن است، و اگر طلیعه عترت در غدیر پایه گذاری می شود، و اگر علی (ع) اوّلین عنصر طیّب و طاهر عترت است؛ و اگر این 13 معصوم را بخواهید خلاصه کنید، یک جا به نام علی بن أبیطالب ظهور می کند؛ درباره این علی نیز وارد شده است:
یا أیّها الرّسول بلّغ ما انز ل الیک (4). آنچه درباره ولایت و خلافت و امامت و همتائی علی با قرآن صادر شده است را به مردم ابلاغ بکن. این می شود اصل دوّم.
در موردعموم منزله؛ شما می بینید در فقه وقتی گفتند: رضاع، کار نسب را می کند؛ یک فقیه از عموم منزله بهره های فراوانی می برد. یک متکلّم، یک مفسّر، یک حکیم مجاز است که از این عموم منزله مطالب زیادی استفاده کند. آن عموم منزله فقهی به عهده فقیه است؛ این عموم منزله به عهده متکلّم، حکیم و مفسّر.
اگر عترت، به منزله قرآن است، و اگر در غدیر،جریان ولایت عترت نازل می شود؛ و اگر شبی که قرآن نازل می شود، لیله القدر است و خیر من ألف شهر(5)؛ چرا شب و روزی که ولایت و آیه بلّغ ما انز ل الیک نازل می شود؛ لیله قدر نباشد، روز قدر نباشد، خیر من ألف شهر نباشد ؟!
اندک بودن متاع دنیا و خیر کثیر
کلّ دنیا یک متاع اندک است ! آنکه دنیا را آفرید، نگفت: زمین یک چیز کوچکی است؛ نگفت: این 7 طبقه آسمان کم است ! کلّ مجموعه دنیا را فرمود: قل متاع الدّنیا قلیل (6). امّا معارف الهی، فقه الهی، تفقّه در دین، قرآن یاد گرفتن؛ اینها ( حکمت ) است. و من یؤت الحکمه فقد اوتی خیراً کثیراً (7). این خداست که کلّ دنیا را متاع اندک می داند، و معارف الهی را « خیر کثیر » ! آن بزرگواران که از خیر کثیر بهره بردند، می گویند: اینها که دنیا زده اند؛
چو آن کرمی که در گندم نهان است
زمین و آسمان او همان است
این گندم هائی که گاهی در انبار یا غیر انبار درآنها کرم می افتد را دیده اید؛ خود گندم مگر قطرش چقدر است ! صدر و ذیلش چقدر است ؟! خیلی باشد، 1 سانت؛ هرگز 1 سانت نمی شود. این کرم کوچکی که در درون این گندم رشد کرده؛ یک آسمانی دارد، یک زمینی دارد که زمین و آسمان او را خود آن دانه گندم تشکیل می دهد. آن سقف زبرینش می شود آسمان او، آن زیرینش می شود زمین او؛
چه آن کرمی که در گندم نهان است
زمین و آسمان او همان است
امّا وقتی که به معارف الهی می رسید، می بینید روایاتی که مربوط به بهشت است، می فرماید: اگر تمام مردم دنیا، نه مردم یک عصر ! مهمان یک انسان بهشتی بشوند، جا دارد. خانه یک بهشتی در بهشت آنقدر وسیع است که اگر اهل الدّنیا مهمان او بشوند، می تواند پذیرائی کند؛ یک چنین عالمی است. آنهائی که نسبت به آن جهان، یک رائحه ای را استشمام کردند؛ این شعرها را می گویند، این نثر و نظم را دارند: که کلّ دنیا مثل یک حبّه گندم است، انسان دنیا زده درون این حبّه گندم،آسمان و زمینش همین است !
باور کردن شباهت عید غدیر با شب قدر
پس ما چند جور می توانیم از لیله غدیر، از یوم غدیر استفاده کنیم. یکی اینکه در مصافحات بگوئیم: الحمد للّه الّذ ی جعلنا من المتمسّکین بو لایه علی بن أبیطالب (8). این جزء سنن ماست، دستورات ماست؛ باید بگوئیم، می گوئیم، ثواب هم می بریم. تبریک هم می گوئیم، احیاناً این چند رکعت نمازی هم که گفتند، می خوانیم؛ احیاناً آن دعای بعد از نماز هم می خوانیم؛ امّا اینها ذرّه ای از ذرّات غدیر است !! ما اگر بتوانیم یوم غدیر را، لیله غدیر را باور کنیم که به منزله لیله القدر است؛ آنوقت چقدر از ولایت استفاده می کنیم ؟ به چه دلیل کمتر از لیله القدر باشد ؟! مگر نفرمود: اینها همتای همند ؟ مگر نفرمود: اینها هرگز از هم جدا نیستند؟
عدم هیچ گونه تعارض میان قرآن کریم و عترت طاهرین (ع)
اگر قرآن یک حقیقتی داشته باشد که عترت طاهرین (معاذ الله) فاقد آن حقیقت باشند؛ فافترقا ! چه اینکه اگر عترت طاهرین یک مطلبی داشته باشند که قرآن نداشته باشد، (معاذ الله) فافترقا ! این اوّلین طلیعه افتراق است. هر حقیقتی که در قرآن است، اینها دارا هستند؛ هر چه را اینها دارا هستند، از قرآن گرفتند. اگر قرآن بخواهد به صورت یک انسان در بیاید، می شود علی و اولاد علی. اگر علی و اولاد علی (علیهم السّلام) بخواهند به صورت یک کتاب تدوینی ترسیم بشوند، می شوند قرآن. که فرمود: أنا کتاب الله النّاطق (9).
اگر اینچنین است؛ آنوقت اگر انّا انزلناه فی لیله القدر(10) ما را به اهمیّت شب نزول آگاه می کند،چرا بلّغ ما انز ل الیک من ربّک ما را به اهمیّت شب غدیر و روز غدیر آگاه نکند ؟! پس ما این راه را هم داریم، این راه هم جلوی ما باز است.